یاد خاطرات خوش بخیر

ساخت وبلاگ

 يــــــادتونه ؟
تو نميکت ها بايد سه نفري مي نشستيم بعد موقع امتحان بايد نفر وسطي ميرفت زير ميز :|
يــــــادتونه ؟
نوک مداد قرمزاي سوسمار که زبون ميزدي خوش رنگتر ميشد !
يــــــادتونه ؟
موقع امتحان بايد کيف ميذاشتيم بينمون که تقلب نکنيم !
يــــــادتونه ؟
يه مدت از اين مداد تراشاي روميزي مد شده بود ، هرکي از اونا داشت خيلي باکلاس بود !
يــــــادتونه ؟
پاکن هاي جوهري که يه طرفش قرمز بود يه طرفش آبي بعد با طرف آبيش ميخواستيم خودکار رو پاک کنيم هميشه آخرش يا کاغذ رو پاره ميکرديم يا سياه و کثيف ميشد !
يــــــادتونه ؟
گوشه ي پايين ورق هاي دفتر مشقمون نقاشي ميکشيديم بعد تند برگ ميزديم ميشد انيميشن !
يــــــادتونه ؟
زنگ تفريح که تمام ميشد ماموراي آب خوري ديگه نميزاشتن آب بخوريم !
يــــــادتونه ؟
تو راه مدرسه اگه يه قوطي پيدا ميکرديم تا خود مدرسه شوتش ميکرديم !
يــــــادتونه ؟
سر کلاس وقتي گچ تمام ميشد خدا خدا ميکرديم معلم به ما بگه برين از دفتر گچ بياريم ، هميشه گچهاي رنگي زير دست معلم ميشکست !
يــــــادتونه ؟
قديما که تلويزيون کنترل نداشت يکي مجبور بود پاي تلويزيون بخوابه کانالا رو با پاش عوض کنه !
يــــــادتونه ؟
مچ دستمون رو گاز ميگرفتيم با خودکار بيک روي جاي گازمون ساعت ميکشيديم !
يــــــادتونه ؟
وقتي حوصله درس نداشتيم الکي اجازه ميگرفتيم ميرفتيم دم سطل آشغال که مدادمون رو بتراشيم !
يــــــادتونه ؟
دوست داشتيم مبصر صف بشيم که پاي بچه هارو سر صف جفت کنيم !
يــــــادتونه ؟
روزاي سرد و باراني ناظم ميگفت مستقيم برين کلاس !
يــــــادتونه ؟
وايميساديم تو صف بعد ناظممون ميگفت يه جوري بگين مرگ بر آمريکا تا صداتون برسه آمريکا ؛ ما هم ابله فکر ميکرديم آمريکا همين کوچه بغليه از ته جيييييييييييگرمون داد ميزديم !
يــــــادتونه ؟
وقتي مشقمون رو ننوشته بوديم معلم که ميگفت کو مشقت الکي تو کيفمون رو ميگشتيم ميگفتيم يادمون رفته !
يــــــادتونه ؟
آرزومون اين بود که وقتي از دوستمون مي پرسيديم درستون کجاست اونا يکي عقب تر باشن !
يــــــادتــونـــــــــــــــــــــه چـقـــدر شــــــيــــــريــن بـــــــود !!!

کاشکی بامن بودی...
ما را در سایت کاشکی بامن بودی دنبال می کنید

برچسب : وبلاگ کاشکی با من بودی, نویسنده : فرهاد و شیرین kashky بازدید : 401 تاريخ : دوشنبه 4 / 1 ساعت: 1:16